- جمعه ۱۷ دی ۱۴۰۰ ۰۱:۳۵سیاسیایسنا
روایتی کوتاه و مصور از نخستین لحظات سقوط هواپیمای اوکراینی
مات و مبهوت بودم. میدیدم و نمیدیدم. راه میرفتم و روی زمین نبودم. سردم بود و تب داشتم ... روی دیوار، رد خون بود و روی زمین رگههایی از آدم! همان زمین پهناوری که برایش مقدر شده بود تا جانهای عزیز پرواز ۷۵۲ را در آغوش بگیرد ... همان زمین پهناوری که به یکی از کابوسهای شبانهام بدل شده!
مشاهده خبر
خبر °۳۶۱
سایت خبری هوشمند